حدیث یوم الدار
بر اساس آنچه در تواریخ اسلامى آمده پیامبر(صلى الله علیه وآله) در سال سوّم بعثت مأمور شد که دعوت مخفیانه خود را در مورد اسلام آشکار سازد، چنان که در سوره حجر، آیه 94 آمده است: و انذر عشیرتک الاقربین; «بستگان نزدیک خود را انذار کن».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) بستگان نزدیکش را به خانه عمویش ابوطالب دعوت کرد، بعد از صرف غذا چنین فرمود: «اى فرزندان عبدالمطلب! به خدا سوگند، هیچ کس را در عرب نمى شناسم که براى قومش چیزى بهتر از آنچه من آورده ام آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت را براى شما آورده ام، و خداوند به من دستور داده است شما را به این آیین دعوت کنم، کدام یک از شما مرا یارى خواهید کرد تا برادر من و وصىّ و جانشین من باشید؟».
هیچ کس تمایلى به این امر نشان نداد، جز على(علیه السلام) که از همه کوچک تر بود برخاست و عرض کرد: «اى رسول خدا! من در این راه یار و یاور توأم»، پیامبر(صلى الله علیه وآله) دست برگردن على(علیه السلام) نهاد و فرمود: «ان هذا اخى و وصیى و خلیفتى فیکم، فاسمعوا له و اطیعوه; این برادر و وصى و جانشین من در میان شماست، سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.» ولى آن قوم گمراه نه تنها پذیرا نشدند، بلکه به سخریه نیز پرداختند.
حدیث بالا که به حدیث «یوم الدار» (روز دعوت در خانه) معروف است به قدر کافى گویاست، و از نظر سند بسیارى از دانشمندان اهل سنّت همچون ابن ابى جریر، ابن ابى حاتم، ابن مردویه، ابونعیم، بیهقى، ثعلبى، طبرى، ابن اثیر، ابوالفداء، و گروه دیگر آن را نقل کرده اند.(4)
هرگاه حدیث فوق را نیز با بى نظرى بررسى کنیم حقایق مربوط به ولایت و خلافت على(علیه السلام)براى ما روشن تر مى شود چرا که صراحت در مسألۀ خلافت و ولایت دارد.